سوفی

یک قدم دیگر مانده تا مرگ

سوفی

یک قدم دیگر مانده تا مرگ

۵۶

 

آرام بگذر از من .. که ساده گذشتن تو ، آرامم می کند. 

 

۵۵

  

قاه قاه خنده ای جنون آمیز ، پس از آن گریه ای نا تمام  سر می دهم .. تا رها شوم از هر  

حس احمقانه ای که در سر داشتم. 

 

 

 

۵۴

 

گم می شوند واژه ها با قطره قطره اشک من .. آه من ، آرام گیر من هنوز زنده ام. 

 

 

 

۵۳

 

عشق من ، کاش بدانی نگاه آرامِ تو ، لرزه می اندازد بر اندامم. 

 

 

 

۵۲

 

اغتصاب.. آن نیست که  ب ک ارت م  را به باد بری.. 

بلکه دل و جانم را به یغما بری...